سفارش تبلیغ
صبا ویژن

||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||

پیرمردی که چشمانش را میبندد 

یعنی 

شاید 

جایی 

زمانی 

خیلی دور 

میان خاطراتی تلخ و شیرین زندگی میکند ...

.

پیرمردی که چشمانش را میبندد

یعنی 

میان چین و چروک های صورتش 

لبخندی گم شده است ...

.

پیر مردی که چشمانش را میبندد 

یعنی میان سفیدیِ موهایش 

دنیایی پر از زیبایی و زشتی 

در حال زنده شدن است ...

 

یعنی در میان چشم های بسته شده

چیزی 

جز سیاهی 

دیده میشود ...

شاید جوانی 

شاید طراوت ...

.

پیرمردی که چشمانش را میبندد 

در حال زندگی در گذشته ای 

شاید خیلی دور است ...

.

.

پیرمرد دنیایی دارد 

که ما نمی بینیم 

دنیایی 

خیلی زیبا تر از آنچه که 

اکنون ما و شما و حتی او ( ! )

در آن زندگی میکنیم ...

.

پیرمردی که چشمانش را میبندد ...

.

.

.

.

.

.

.

.

.

_ جایی میان چین و چروک سال های خیلی دور گیر کرده بود ..._ 

.

__________________________________

+ جمله ی آخر از من نیست ...

+ همیشه پیر مردا رو دوس داشتم و دارم ... بخاطرهمینم این متن برام ارزش داره : ) 

+ رمز نذاشتم ... ولی نظر بدین :) 


نوشته شده در دوشنبه 94/4/1ساعت 4:32 عصر توسط diafeh نظرات ( ) |

Design By : Pars Skin